ترجمه مقاله

مأروق

لغت‌نامه دهخدا

مأروق . [ م َءْ ] (ع ص ) زرع مأروق ؛ کشت آفت زرده رسیده . میروق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کشت زنگ زده .کشت سیک زده . کشت یرقان دیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || رجل مأروق ؛ مرد مبتلا به یرقان شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مردی مأروق ؛مردی مبتلا به یرقان . مردی مبتلا به بیماری زرده . مردی زردی گرفته . میروق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله