مأوا یافتن
لغتنامه دهخدا
مأوا یافتن . [ م َءْ ت َ ] (مص مرکب ) مأوا کردن :
چرا سوزن چنین دجال چشم است
که اندر جیب عیسی یافت مأوا.
و رجوع به مأوا کردن شود.
چرا سوزن چنین دجال چشم است
که اندر جیب عیسی یافت مأوا.
خاقانی .
و رجوع به مأوا کردن شود.