ترجمه مقاله

مباعلة

لغت‌نامه دهخدا

مباعلة. [ م ُ ع َ ل َ ] (ع مص ) مصاهرت کردن قوم با هم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مصاهرت کردن آن گروه مر گروه دیگر را. (ناظم الاطباء). || مجالست کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد). || نیک زیستن زن با شوهر و شوهر با زن . (المصادرزوزنی ). || ملاعبت کردن زن و شوی با هم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد). بازی کردن زن با شوهر و شوهر با زن . (تاج المصادر بیهقی ). || جماع کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زناشوئی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله