ترجمه مقاله

مبراة

لغت‌نامه دهخدا

مبراة. [ م ُ ] (ع ص ) (از «ب ری ») ناقة مبراة، ناقه ٔ بُرَه در بینی کرده شده . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ). ماده شتر حلقه در بینی کرده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله