ترجمه مقاله

مبنی

لغت‌نامه دهخدا

مبنی . [ م َ نا ] (ع اِ) جای بنای چیزی . (غیاث ) (آنندراج ). محل بنا. (ناظم الاطباء). || بنیاد. شالوده . بنیان . اساس .ج ، مبانی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مبنا شود.
ترجمه مقاله