ترجمه مقاله

متاع

لغت‌نامه دهخدا

متاع . [ م ُ ] (ع ص ) (از «ت ی ع ») قی کرده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قی شده و استفراغ شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ترجمه مقاله