ترجمه مقاله

متأسف

لغت‌نامه دهخدا

متأسف . [ م ُ ت َ ءَس ْ س ِ ] (ع ص ) دریغکننده و درد خورنده و اندوهگین . (آنندراج ). کسی که تأسف دارد. (ناظم الاطباء). مهموم و محزون و کسی که دریغ می خورد و اندوهگین است . (ناظم الاطباء) : که عدل او ملجاءملهوفان و فضل او منجای متأسفان است . (سندبادنامه ص 216). پس از همه راضی باشد نه بر هیچ فائت متأسف . (اوصاف الاشراف ). و رجوع به تأسف و ماده ٔ بعد شود.
ترجمه مقاله