ترجمه مقاله

متأسن

لغت‌نامه دهخدا

متأسن . [ م ُ ت َ ءَس ْ س ِ ] (ع ص ) آب متغیر. (آنندراج ). آب متغیر و گندیده . (ناظم الاطباء). || آن که اخلاق پدر خود گیرد. (آنندراج ). کسی که خوی پدر خود دارد. (ناظم الاطباء). || آن که در چاه بدبو آمده بیهوش گردد. (آنندراج ). فرد بیهوش گردیده ٔ از بخارچاه . (ناظم الاطباء). || بهانه جوینده . (آنندراج ). آن که عذر می آورد و بهانه می جوید. (ناظم الاطباء). || تأخیر و درنگ کننده . (آنندراج ).درنگ کننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تأسن شود.
ترجمه مقاله