ترجمه مقاله

متبصر

لغت‌نامه دهخدا

متبصر. [ م ُ ت َ ب َص ْ ص ِ ] (ع ص ) شناسا و نیک نگرنده وتأمل کننده . (آنندراج ). بصیر و دانا و دقیق . ج ، متبصرین . (فرهنگ فارسی معین ). کسی که از روی آگاهی و بصیرت اندیشه می کند. و هوشمند و باتدبیر و با بصیرت . (ناظم الاطباء). || آن که طلب ماه نو می کند تا ببیند آنرا. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبصر شود.
ترجمه مقاله