ترجمه مقاله

متثاقل

لغت‌نامه دهخدا

متثاقل . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) کاهلی کننده و پس ماننده و خویشتن را گران سازنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). سنگین و گران و ثقیل و سست و کاهل . (ناظم الاطباء). || بددلی کننده در جنگ . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). بددل و ترسو در جنگ . (ناظم الاطباء). || جذب شونده به جانب زمین . || کسی که رشک می برد بر ساختن چیزی و وامی ماند از آن . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تثاقل شود.
ترجمه مقاله