ترجمه مقاله

متحفظ

لغت‌نامه دهخدا

متحفظ. [ م ُ ت َ ح َف ْ ف ِ ] (ع ص ) پرهیزکننده . (آنندراج ). || هشیار و بیدار و یادگیرنده . (آنندراج ). آگاه و هوشیار و خبردار و کسی که خود را متنبه می کند و آگاه می سازد. || کسی که خاطرنشان می کند و به یاد خود می سپارد و یک یک را یاد می گیرد. (ناظم الاطباء). یادگیرنده . ج ، متحفظین . و رجوع به تحفظ شود.
ترجمه مقاله