ترجمه مقاله

متختم

لغت‌نامه دهخدا

متختم . [ م ُ ت َ خ َت ْ ت ِ ] (ع ص ) انگشتری در انگشت کننده . (آنندراج ). انگشتری بر دست کننده . (ناظم الاطباء). || عمامه به سر نهنده . || پنهان و نهفته و خاموش . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تختم شود.
ترجمه مقاله