ترجمه مقاله

متخمط

لغت‌نامه دهخدا

متخمط. [ م ُ ت َ خ َم ْ م ِ ] (ع ص ) قهار بسیارغلبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). قهار. (ناظم الاطباء). || توانای زبردست و غالب . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || سخت خشم که او را آواز باشد از شدت خشم وی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). با خشم . (از ناظم الاطباء). || شیر. (از ذیل اقرب الموارد). || مغرور و متکبر. || دریای با موج . || فحل بانگ کننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تخمط شود.
ترجمه مقاله