ترجمه مقاله

متداول

لغت‌نامه دهخدا

متداول . [ م ُ ت َ وَ ] (ع ص ) از یکدیگر نوبت به نوبت گرفته شده و دست به دست گردانیده شده . (آنندراج ) (غیاث ). واگردیده از حالی بحالی . || برخورد شده به این طرف و آن طرف . (ناظم الاطباء). || خمیده شده به راست و چپ . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || معمول . مرسوم . رایج : زیرا که وزن رباعیات مألوف طباع است و متداول خاص و عام . (المعجم ، از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
ترجمه مقاله