ترجمه مقاله

متدلی

لغت‌نامه دهخدا

متدلی . [ م ُ ت َ دَل ْ لی ] (ع ص ) خرامنده . (آنندراج ). مسرور و خرم . (ناظم الاطباء). || چیزی آویزنده از درخت . (آنندراج ). آویزان و آویخته از درخت . (ناظم الاطباء). || فرود آینده از بالا به نشیب . (آنندراج ). فرود آینده . (ناظم الاطباء). || خوش طبعو لطیفه گو. || نزدیک و نزدیک شونده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تدلی شود.
ترجمه مقاله