ترجمه مقاله

متسلی

لغت‌نامه دهخدا

متسلی . [ م ُ ت َ س َل ْ لی ] (ع ص ) خورسند و بی غم . (آنندراج ). دل نواخته شده و تسلی داده شده . (ناظم الاطباء) : بجهت آن که هر که را نصرت در جانب او وجود گیرد هر آینه دلش متسلی خواهد بود. (انوار سهیلی ). و رجوع به تسلی شود.
ترجمه مقاله