ترجمه مقاله

متعس

لغت‌نامه دهخدا

متعس . [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) (از «ت ع س »)هلاک گرداننده و گوینده اتعسه اﷲ؛ یعنی هلاک گرداند اورا خدا. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). هلاک سازنده ٔ کسی . || از صفات خداوند تعالی میباشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اتعاس شود.
ترجمه مقاله