ترجمه مقاله

متعیش

لغت‌نامه دهخدا

متعیش . [ م ُ ت َ ع َی ْ ی ِ ] (ع ص ) آن که او را اندک کفاف باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). آن که وی را کفاف اندک بود. (ناظم الاطباء). || آن که به تکلف اسباب معیشت فراهم کند و آن که طلب معیشت کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعیش شود.
ترجمه مقاله