ترجمه مقاله

متقابل

لغت‌نامه دهخدا

متقابل . [ م ُت َ ب ِ ] (ع ص ) نعت است از تقابل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). با هم روباروی گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مقابل و روباروی . (ناظم الاطباء). روی بهم دارنده . روبروی یکدیگر. ج ، مُتَقابِلین : و نزعنا ما فی صدورهم من غل اخواناً علی سرر متقابلین . (قرآن 47/15). علی سرر متقابلین . (قرآن 44/37). || (در اصطلاح شطرنج ) حالت دو شاه در موقعی که روی عرض یا ستون یا قطر متقابل هم قرار گرفته باشند و هیچ حایلی بین آنها نباشد و خانه های میانشان هم فرد باشد. (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله