ترجمه مقاله

متقرب

لغت‌نامه دهخدا

متقرب . [ م ُ ت َ ق َرْ رِ ](ع ص ) نزدیکی نماینده به چیزی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که به خدا تقرب می جوید و یا از خدا میترسد. (ناظم الاطباء). نزدیکی جوینده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : یقصدآخذا بامراﷲ فیما یقضی ویمضی متقربا الیه بما یزلف ویرضی .(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 301). و رجوع به تقرب شود.
ترجمه مقاله