ترجمه مقاله

متلاحز

لغت‌نامه دهخدا

متلاحز. [ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) درختان تنگ با هم پیوسته . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). درختان ستبر هنگفت و به هم پیوسته . (ناظم الاطباء). || خلاف یکدیگر آینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گروه بر هم شوریده که سرنگون کنند همدیگر را. (ناظم الاطباء). رجوع به تلاحز شود.
ترجمه مقاله