ترجمه مقاله

متل

لغت‌نامه دهخدا

متل . [ م ِ ت َل ل ] (ع اِ) (از «ت ل ل ») اسم آلت از تل . (منتهی الارب ). || (ص )نیزه ٔ راست و سخت . یقال : رمح متل . (منتهی الارب ). رمح متل ؛ نیزه ٔ راست و استوار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نیزه ٔ قوی . (مهذب الاسماء). || هر چیز که بدان کسی بر زمین افتد. (ناظم الاطباء). || مرد قوی . || شتر قوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرد استاده در نماز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله