ترجمه مقاله

متمثل

لغت‌نامه دهخدا

متمثل . [ م ُ ت َ م َث ْ ث ِ ] (ع ص ) پدیدکننده ٔ مثل و آنچه بر مثال چیزی بود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اقامه کننده ٔ مثل و مثل آورنده . (ناظم الاطباء). || آن که قصاص میگیرد و پاداش میخواهد از کسی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تمثل شود. || مقلد (ناظم الاطباء). || کسی که درخواست میکند کنایه و یا استعاره و یا مثل را. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله