ترجمه مقاله

متمشق

لغت‌نامه دهخدا

متمشق . [ م ُ ت َ م َش ْ ش ِ ] (ع ص ) جامه که پاره شود. (آنندراج ). جامه ٔ پاره و دریده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شب که آخر گردد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). شب به آخر رسیده . (ناظم الاطباء). || پوست برکنده و برهنه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تمشق شود.
ترجمه مقاله