ترجمه مقاله

متناوش

لغت‌نامه دهخدا

متناوش . [ م ُ ت َ وِ ](ع ص ) آن که دست ناویده فرا گیرد چیزی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که دست خود را دراز میکند برای گرفتن چیزی . (ناظم الاطباء). رجوع به تناوش شود.
ترجمه مقاله