ترجمه مقاله

متهم

لغت‌نامه دهخدا

متهم . [م ُ هَِ ] (ع ص ) آن که ناگوار شمارد آب و هوای شهری را. (آنندراج ). کسی که هوا را ناسالم می یابد. || کسی که میرود در ولایت گرمسیر. || پندارنده و گمان کننده و تخمین زننده . || شک و شبهه دارنده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || آنکه دروغ می پندارند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله