ترجمه مقاله

متوفی

لغت‌نامه دهخدا

متوفی . [ م ُ ت َ وَف ْ فی ] (ع ص ) میراننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : اذ قال اﷲ یا عیسی انی متوفیک و رافعک اِلَی َّ. (قرآن 55/3). || تمام گیرنده حق خود را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که تمام حق خود را میگیرد. (ناظم الاطباء). و رجوع به توفی شود.
ترجمه مقاله