ترجمه مقاله

متکمم

لغت‌نامه دهخدا

متکمم . [ م ُ ت َ ک َم ْم ِ ] (ع ص ) فروگیرنده چیزی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فروگرفته . (ناظم الاطباء). || مدهوش و رفته عقل . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تکمم شود.
ترجمه مقاله