مثردطاس
لغتنامه دهخدا
مثردطاس . [ م َ رَ ] (اِ مرکب ) مراد طاس کلان است که در آن عربان ثرید می خورند و ثرید پاره های نان در شوربا تر کرده شده را گویند. (غیاث ) (آنندراج ) :
درریخت به حلق من علی روس
صد مثردطاس مثردیطوس .
درریخت به حلق من علی روس
صد مثردطاس مثردیطوس .
خاقانی (تحفةالعرافین چ قریب ص 56).