ترجمه مقاله

مثل شدن

لغت‌نامه دهخدا

مثل شدن . [ م َ ث َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مشهور شدن . (آنندراج ). شهرت یافتن در صفتی :
شد مثل در خام طبعی آن گدا
او از این خواهش نمی آمد جدا.

مولوی .


ز زخم من به رعنایی مثل شد تیغ خونریزش
کند اندام پیدا آب چون در جویبار افتد.

صائب (از آنندراج ).


|| مورد مثل واقع شدن حکایتی . حکم مثل پیدا کردن حدیث و داستانی .
ترجمه مقاله