ترجمه مقاله

مجان

لغت‌نامه دهخدا

مجان . [ م َج ْ جا ] (ع ص ) رایگان . (دهار). رایگان و گویند اخذه مجاناً؛ ای بلابدل . (منتهی الارب ). مفت و هرزه و رایگان . (غیاث ) (آنندراج ). آنچه بلاعوض باشد یا بخشش چیزی بدون بها. (از اقرب الموارد) :
مرد میراثی چه داند قدر مال
رستمی جان کند، مجان یافت زال .

مولوی .


|| آب بسیار و فراخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بسیار و بسنده از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله