ترجمه مقاله

مجری

لغت‌نامه دهخدا

مجری . [ م ُ ] (ع ص ) اجراکننده . (ناظم الاطباء). آن که اجرا کند. گزارنده . انجام دهنده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || راننده و روان کننده . (آنندراج ). کسی که سبب می شود مر جریان و روانی را. || آن که سبب اجرای حکم می گردد. (ناظم الاطباء).
- عضو مجری قرار ؛ دادرس اصلی یا علی البدل و عضو دفتری دادگاه که در اجرای قرار صادر شده از دادگاه به صورت مباشر یا ناظر اقدام می کند و بطور اختصار او را مجری گویند. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).
|| کارکن . || کارفرما. || از صفات خداوند تبارک و تعالی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله