ترجمه مقاله

مجر

لغت‌نامه دهخدا

مجر.[ م ُ ج ِرر ] (ع ص ) آن که می کفاند زبان شتر بچه را تا شیر نخورد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کسی که نیزه بر بدنی فروبرده و نیزه را در آن گذاشته و می کشد آن بدن را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که مهلت می دهد در ادای وام . (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ). || آن که پیروی می کند کسی را در سرود او. || شتری که نشخوار می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله