ترجمه مقاله

مجعول

لغت‌نامه دهخدا

مجعول . [ م َ ] (ع ص ) کرده شده . || نهاده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). نهاده . موضوع . قرارداده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ساخته شده . (ناظم الاطباء)(از منتهی الارب ). || جعل شده و حیله کرده شده و به ناراستی و نادرستی ساخته شده . (ناظم الاطباء). ساختگی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
بر فسادو عناد و شر مجبول
دیده هاشان تباه و دین مجعول .

سنائی (مثنویها چ مدرس رضوی ص 202).


|| برساخته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله