ترجمه مقاله

مجغری

لغت‌نامه دهخدا

مجغری . [ ](اِخ ) ناحیتی است مشرق او کوهی و جنوب وی قومی ترسایانند و ایشان را ونندر خوانند و مغرب و شمالش نواحی روس است و این ناحیت را مقدار بیست هزار مرد است که با ملکشان برنشینند و ملک این ناحیت را خلت خوانند و این ناحیت مقدار صد و پنجاه فرسنگ درازی اوست اندرصد فرسنگ پهنای وی . و به زمستان بر کران رودی باشندکه میان ایشان و روس است و طعام ایشان ماهی باشد و بدان زندگانی گذرانند و مردمانی بسیار خواسته اند و سفله و این ناحیتی است بسیار درخت و با آبهای روان و نیکورویند و باهیبت اند و ایشان با همه ٔ کافران که ازگرد ایشان است حرب کنند و این مجغری بهتر آیند و این همه که یاد کردیم انواع ترک است اندر جهان ... (حدود العالم چ دانشگاه ص 87 و 88). رجوع به مجغر شود.
ترجمه مقاله