ترجمه مقاله

مجلس نویس

لغت‌نامه دهخدا

مجلس نویس . [ م َ ل ِ ن ِ ] (نف مرکب ) حضورنویس یعنی واقعه نویس دربار پادشاهی . (غیاث ). حضورنویس . محمد نصیرآبادی در احوال میرزا طاهر وحید نوشته : که چون جوهر قابلیت از جبهه اش نمایان بود به صوابدید نواب خلیفه سلطان به منصب مجلس نویسی سرافرازی یافت . و چون ایشان را در جای دیگر به واقعه نویس یاد کرده از اینجا معلوم میشود که مجلس نویسی و واقعه نویسی یکی است . (آنندراج ). واقعه نویس . کسی که پس از وزیر اعظم از همه ٔ درباریان دوره ٔ صفوی با شخص شاه محرم تر بود و به همین سبب او را «عالیجاه مقرب الخاقان » می خواندند. در مجالس خاص و عام نزدیک شاه می نشست و در شوراهای سلطنتی شرکت می جست و چون تمام احکام شاهی بوسیله ٔ او نوشته و اجرا می شد. ازهمه ٔ اسرار دولتی آگاه بود. جواب نامه های پادشاهان بیگانه را او انشا می کرد. احکام مناصب و مواجب و تیول و غیره را او می نوشت . عرایض امرا و حکام را که از ولایات می رسید، او به عرض شاه می رسانید و جواب آنها را به دستور شاه تهیه می کرد. وی در مجلس شاه در جانب چپ او می نشست و به همین سبب گاه او را وزیر چپ می گفتند. (زندگانی شاه عباس تألیف نصراﷲ فلسفی ، ج 2 ص 406). || کاتب و محرر انجمن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله