ترجمه مقاله

مجنب

لغت‌نامه دهخدا

مجنب . [ م ِ ن َ ] (ع اِ) پرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دروازه مانندی باشد که بالای آن برآمده عسل از زنبورخانه چینند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پارو و آن بیلی باشد از چوب مانند شانه ٔ بی دندان که بدان گل بر کناره های حوض و راه کشت و مانند آن بردارند. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). پارو و بیل چوبین . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله