ترجمه مقاله

مجنوب

لغت‌نامه دهخدا

مجنوب . [ م َ ] (ع ص ) آن که بیماری ذات الجنب دارد و مبتلا به بیماری پهلو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرفتار ذات الجنب و بیماری پهلو. (ناظم الاطباء). || آن که در باد جنوب درآمده باشد. || اسب کتل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جنیبت . یدک . مُجَنَّب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجنب شود.
ترجمه مقاله