محافل
لغتنامه دهخدا
محافل . [ م َ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ محفل [ م َ ف ِ / م َ ف َ ] . (منتهی الارب ). مجلس ها و انجمن ها. (ناظم الاطباء). رجوع به محفل شود :
وزیری چون یکی والا فرشته
چه در دیوان چه در صدر محافل .
... هشتم در محافل خاموشی را شعار ساختن . (کلیله و دمنه ). در محافل دانشمندان نشستی زبان از سخن ببستی . (گلستان ).
وزیری چون یکی والا فرشته
چه در دیوان چه در صدر محافل .
منوچهری .
... هشتم در محافل خاموشی را شعار ساختن . (کلیله و دمنه ). در محافل دانشمندان نشستی زبان از سخن ببستی . (گلستان ).