ترجمه مقاله

محاکی

لغت‌نامه دهخدا

محاکی . [ م ُ ] (ع ص ) حکایت کننده . بازگوینده . || نماینده . نشان دهنده : آینه ای میکند که جوهر او... محاکی لطائف هیأت بشر شود. (سندبادنامه ص 52). || مقلد. || بذله گو. || مرغی که سخن میگوید مانند طوطی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله