ترجمه مقاله

محجور

لغت‌نامه دهخدا

محجور. [ م َ ] (ع ص ) بازداشته شده و منع کرده شده . (ناظم الاطباء). ممنوع از تصرف در مال خود. محجورعلیه . (یادداشت مرحوم دهخدا). || بنده ٔ بازداشته شده . (ناظم الاطباء). || حرام . محرم . (یادداشت مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله