ترجمه مقاله

محلج

لغت‌نامه دهخدا

محلج . [ م ُ ح َل ْ ل ِ ] (ع ص ) حلاجی کننده . پنبه زن : از محرفه ٔ معرفت ملاعب تا مخارقه ٔ دلیران مغالب بسی راه است و کمان مجلحان خونخوار نه به بازوی محلجان دست کار است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 416).
ترجمه مقاله