ترجمه مقاله

محل

لغت‌نامه دهخدا

محل . [ م َ ] (ع مص ) خشکسال رسیدن زمین و قحطزده شدن آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). قحط سال افتادن . || سعایت کردن نزد سلطان . (از منتهی الارب ). سعایت کردن از کسی نزد سلطان . (از ناظم الاطباء). مکر کردن و سعایت کردن . (مصادراللغه ٔ زوزنی ). مکر و سعایت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). رنج دادن کسی را به سعایت . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله