محکم کمانی کردن
لغتنامه دهخدا
محکم کمانی کردن . [ م ُ ک َ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دلیری کردن . || کنایه از تشدد کردن . تغیر نمودن . سختگیری کردن :
تو نیز اکنون مکن محکم کمانی
بدل یاد آر مهر سالیانی .
تو نیز اکنون مکن محکم کمانی
بدل یاد آر مهر سالیانی .
(ویس و رامین ).