ترجمه مقاله

محکوم به

لغت‌نامه دهخدا

محکوم به . [ م َ مُن ْ ب ِه ْ ] (ع ص مرکب ، اِمرکب ) در اصطلاح منطق امر نسبت داده شده است که در قضیه ٔ حملیه محمول و در قضیه ٔ شرطیه تالی خوانده شود.(از کشاف اصطلاحات الفنون ) مثلاً در جمله ٔ «زیدٌ قائم ٌ» زید را محکوم ٌعلیه گویند و قائم را محکوم ٌبه نامند. بدانکه لفظ «هو» در عربی و لفظ «است » در فارسی و لفظ «استین » در یونانی و لفظ «هی » در هندی بر این نسبت حکمیه دلالت میکند. (از غیاث ). رجوع به حکم شود.
ترجمه مقاله