ترجمه مقاله

مخاطبات

لغت‌نامه دهخدا

مخاطبات . [ م ُ طَ ] (ع اِ) باهم کلام کردن ها. (غیاث ) (آنندراج ). || گاهی مراد از آن مراسلات و مکاتبات باشد. (غیاث ) (آنندراج ). مراسلات و مکاتبات . (ناظم الاطباء) : بر قاعده ٔ معهود مناشیر وامثله و مخاطبات به تازی نویسند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 367). || خطاب های تند و خشم آلود: امیرخان را طلب نموده مخاطبات عنیف کرد. (عالم آرا، ص 216). || خطابه ها. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله