مختبی
لغتنامه دهخدا
مختبی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) پنهان و مخفی شده . مُخَتبِی ٔ :
هیچ می گویند کان خانه تهی است
بلکه صاحب خانه جان مختبی است .
و رجوع به اختباء شود.
- مختبی کردن ؛ پنهان کردن :
کرده یوسف را نهان و مختبی
حیلت اخوان ز یعقوب نبی .
رجوع به ماده ٔ قبل شود.
هیچ می گویند کان خانه تهی است
بلکه صاحب خانه جان مختبی است .
مولوی .
و رجوع به اختباء شود.
- مختبی کردن ؛ پنهان کردن :
کرده یوسف را نهان و مختبی
حیلت اخوان ز یعقوب نبی .
مولوی .
رجوع به ماده ٔ قبل شود.