ترجمه مقاله

مخراط

لغت‌نامه دهخدا

مخراط.[ م ِ ] (ع ص ) ناقه و گوسپند که عادت دارند که شیر منجمد و با زردآب از پستان آنها برآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شتر و یا گوسپندی که بیرون آمدن شیر منجمد و یا زردآب از پستان وی عادت آن باشد. (ناظم الاطباء). || مار پوست افکنده و یا ماری که به پوست انداختن هر سال عادت دارد. ج ، مَخاریط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله