مخرقه خر
لغتنامه دهخدا
مخرقه خر. [ م َ رَ ق َ خ َ ] (نف مرکب ) خریدار مخرقه . مشتری دروغ . پذیرنده و باورکننده ٔ دروغ :
آن زکال آب و سپندی که مرض دفع نکرد
هم بدان پیرزن مخرقه خر بازدهید.
آن زکال آب و سپندی که مرض دفع نکرد
هم بدان پیرزن مخرقه خر بازدهید.
خاقانی .