ترجمه مقاله

مخرنبق

لغت‌نامه دهخدا

مخرنبق . [ م ُ رَم ْ ب ِ ] (ع ص ) خاموش و دوسنده به زمین و فی المثل : مخرنبق لینباع ؛ ای ساکت لداهیة یریدها. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سر فروافکنده ٔ خاموش و ساکت . المثل : مخرنبق لینباع ؛ درباره ٔ کسی گویند که چون بلا و داهیه ای به وی رسد خاموش و ساکت باشد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله